بشاگرد، سرزمین داغ و دلتنگی؛ وقتی کوهها با نام حسین (ع) میگریند

در سکوت خستهکوههای بشاگرد، نالهی عاشورا پیچید؛ نالهای که از دلهایی سوخته برآمد، نه از گلوی نوحهخوان. در این سرزمین آفتابخورده و دور از هیاهوی شهر، مردمانی ساده اما دلداده، با دستانی خاکی و قلبهایی حسینی، بار دیگر تاریخ را ورق زدند و نشان دادند که کربلا، هنوز ادامه دارد… در سینههای سوخته، در چشمان اشکبار، در نوای مرثیههایی که طنینشان تا بلندای کوه میرسد.
در روز عاشورا، شهرستان بشاگرد شاهد حماسهای ماندگار از عشق و وفاداری به سیدالشهدا (ع) بود. با نوای دلنشین سینهزنی و نوحههای بومی که در دل کوهستان طنین انداخت، مردمان سختکوش این دیار، روح حسینبنعلی (ع) را در گرمای داغ جنوب زنده نگه داشتند.
هر کوچه، هر حسینیهی کوچک، و حتی دامنهی کوهها، محفلی شد برای سوگواری. پیرمردان با چهرههایی آفتابسوخته و چشمانی اشکبار، نوجوانان با لباس سیاه و پرچمهای سرخ، و کودکان با لبهای ترکخورده اما دلهایی لبریز از عشق، همگی یکصدا زمزمه کردند: “یا حسین، جانم فدایت”.
مردم بشاگرد نشان دادند که عاشورا تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه جریانی زنده و جاوید در قلب مؤمنان است. اینجا، عشق به امام حسین (ع) در جان آدمها ریشه دارد. گویی این خاک با اشک کربلا آبیاری شده؛ این کوهها صدای هل من ناصر امام را هنوز در خود دارند.
در چنین روزی، بشاگرد نه فقط عزاداری کرد، بلکه تجدید بیعتی دوباره با آزادگی، عدالت، و ایمان بست. مردمانی که شاید از بسیاری امکانات محرومند، اما دلهایی دارند که ثروتمندترین انسانها در حسرت آناند؛ دلهایی که فقط با نام حسین (ع) آرام میگیرند.